کتاب «رود و رگبار و هلهله» باز آفرینی غلامرضا کافی و سید حمید سجادی منش در سال 1378 به چاپ رسیده است.
به گزارش نوید شاهد فارس، این کتاب شامل 5 فصل است که در 124 صفحه به روایت هایی از شهید سردار "باقر سلیمانی" می پردازد.

این کتاب توسط کنگره سرداران و 15 هزار شهید استان فارس با شمارگان 3000 نسخه منتشر شده است.


رود و رگبار و هلهله


در صفحه 69 این کتاب می خوانیم:

«من خیلی ها را دیدم که قبل از عملیات این حالت را داشتند، حتی تو همین عملیات فاو، اما هیچ وقت! بگذریم...
از دور متوجه اش بودمٍ خیلی آرام و با احتیاط فاصله هایی دور را نگاه می کرد. مرتب زاویه ی نگاهش را لای نی ها و نخل ها تغییر می داد. شاید چیزهایی هم می گفت، البته با خودش و فاصله ای را تخمین می زد و در ذهنش تقسیم و ضرب می کرد.
حساس شدم، خودم را آرام آرام به او نزدیک کردم، لحظاتی بود که منطقه آرام بود و هیج سرو صدایی نمی آمد، خش خش علفها و نی های خشک طوری نبود که آمدنم را متوجه نشود، برگشت، گفتم: اینجا چه کار می کنی؟
گفت: حاجی! اگه یه دونه 106 ناقابل بفرستی، کار تمومه!
- چه کاری؟
- بیا نگاه کن، خودتون متوجه میشین!
نگاه کردم ، از چند زاویه نی ها را از جلو چشمم کنار زدم، دقیق شدم. گفتم: منظورت اون ساختمونه؟
گفت: حاج نبی! اگه یک توپ بود، الان می ریختمش پایین. و... »

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده